حدیث فاطمه زهرا (س)

ساخت وبلاگ

حدیث فاطمه زهرا (س)

...به گمان خود خواستيد فتنه بر نخيزد ، و خوني نريزد ، اما در اتش فتنه فتاديد . و انچه كشتيد به باد داديد كه دوزخ جاي كافران است . ومنزلگاه بدكاران . شما كجا ؟ وفتنه خواباندن كجا ؟ دروغ مي گوييد! و راهي جز راه حق مي پوييد! وگرنه اين كتاب خداست ميان شما! نشانه هايش بي كم وكاست هويدا . و امر ونهي ان روشن واشكارا . ايا داوري جز قران مي گيريد ؟ يا ستمكارانه گفته شيطان را مي پذيريد ؟<< كسيكه جز اسلام ديني پذيرد ، روي رضاي پروردگار نبيند . و در ان جهان با زيانكاران نشيند .[ال عمران : ۸۵)) چندان درنگ نكرديد كه اين ستور سركش رام و كار نخستين تمام گردد . نوائي ديگر ساز و سخني جز انچه در دل داريد اغاز كرديد! مي پنداريد ما ميراثي نداريم . در تحمل اين ستم نيز بردباريم . و بر سختي اين جراحت پايداريم . مگر به روش جاهليت ميگراييد ؟ و راه گمراهي مي پيماييد؟ << براي مردم با ايمان چه داوري بهتر از خداي جهان ؟ ...ادامه

خطبه حضرت زهرا ( س )

بسم الله الرحمن الرحيم

<<ستايش خداي را بر انچه ارزاني داشت . و سپاس او را بر انديشه نيكو كه در دل نگاشت . سپاس بر نعمتهاي فراگير كه ا زچشمه لطفش جوشيد .و عطاهاي فراوان كه بخشيد .و نثار احسان كه پيا پي پاشيد .نعمتهايي كه از شما ر افزون است .و پاداش ان از توان بيرون . ودرك نهايتش نه در حد انديشه ناموزون . سپاس را مايه فزوني نعمت نمود . و ستايش را سبب فراواني پاداش فرمود .و به درخواست پياپي برعطاي خود بيفزود .گواهي مي دهم كه خداي جهان يكي است .وجز او خدايي نيست .ترجمان اين گواهي دوستي بي الايش است .و پايندان اين اعتقاد ،دلهاي با بينش و راهنماي رسيدن بدان ،چراغ دانش .خدايي كه ديدگان او را ديدن نتوانند وگمانها چوني و چگونگي او را ندانند .همه چيز را ازهيچ پديد اورد .و بي نمونه اي انشا كرد .نه به افرينش انها نيازي داشت. و نه از ان خلقت سودي برداشت . جز انكه خواست قدرتش را اشكار سازد . و افريدگان را بنده وار بنوازد . و بانگ دعوتش را در جهان اندازد . پاداش را در گرو فرمانبر داري نهاد . و نافرمانان را به كيفر بيم داد . تا بنده گان را از عقوبت برهاند و به بهشت كشاند . گواهي مي دهم كه پدرم محمد بنده او و فرستاده او است .پيش از انكه او را بيافريند برگزيد . و پيش از پيمبري تشريف انتخاب بخشيد وبه ناميش ناميد كه مي سزيد . و اين هنگامي بود كه افريدگان از ديده نهان بودند . و در پس پرده ی بيم نگران . و در پهنه بيابان عدم سرگردان . پروردگار بزرگ پايان همه كارها را دانا بود . و بر دگرگونيهاي روزگار محيط بينا . و به سرنوشت هر چيز اشنا . محمد(ص)را برانگيخت تا كار خود را به اتمام و انچه را مقدر ساخته بانجام رساند . پيغمبر كه درود خدا بر او باد ديد : هر فرقه اي ديني گزيده و هر گروه در روشنايي شعله اي خزيده . و هر دسته اي به بتي نماز برده . و همگان ياد خدائی را كه مي شناسند از خاطر سترده اند . پس خداي بزرگ تاريكيها را به نور محمد روشن ساخت . و دلها را از تيرگي كفر بپر داخت . و پرده هائي كه بر ديده ها افتاده بود بيكسو انداخت . سپس از روي گزينش و مهرباني جوار خويش را بدو ارزاني داشت . و رنج اين جهان كه خوش نمي داشت از دل او بر داشت . و او را در جهان فرشتگان مقرب گماشت . و چتر دولتش را در همسايگي خود افراشت . وطغراي مغفرت و رضوان را بنام او نگاشت . درود خدا و بركات او بر محمد (ص) پيمبر رحمت ، امين وحي و رسالت و گزيده از افريدگان وامت باد . سپس به مجلسيان نگريست و چنين فرمود : شما بندگان خدا! نگهبانان حلال و حرام ، و حاملان دين و احكام ، وامانت داران حق و رسانندگان ان به خلقيد . حقي را از خدا عهده داريد. و عهدي را كه با او بسته ايد پذرفتار. ما خاندان را در ميان شما بخلافت گماشت. وتاويل كتاب الله را بعهده ما گذاشت. حجت هاي ان اشكار است، وانچه در باره ماست پديدار. وبرهان ان روشن. و از تاريكي گمان بكنار. و اواي ان درگوش مايه ی ارام وقرار. وپيرويش راهگشاي روضه رحمت پروردگار. و شنونده ان در دو جهان رستگار. دليلهاي روشن الهي را در پرتو ايتهاي ان توان ديد . و تفسير احكام واجب او را از مضمون ان بايد شنيد . حرامهاي خدا را بيان دارنده است . و حلال هاي او را رخصت دهنده . و مستحبات را نماينده . و شريعت را راهگشايند . و اين همه را با رسا ترين تعبير گوينده . وبا روشن ترين بيان رساننده . سپس ايمان را واجب فرمود . و بدان زنگ شرك را از دلها تان زدود . و با نماز خود پرستي رااز شما دور نمود . روزه را نشاندهنده دوستي بي اميغ ساخت . و زكات را مايه افزايش روزي بي دريغ . و حج را ازماينده درجت دين . و عدالت را نمودار مر تبه يقين . و پيروي مارا مايه وفاق . و امامت مارا مانع افتراق . و دوستي ما را عزت مسلماني . و باز داشتن نفس را موجب نجات ،و قصاص را سبب بقاء زندگاني . وفا به نذر را موجب امرزش كرد . و تمام پرداختن پيمانه و وزن را مانع از كم فروشي وكاهش . فرمود مي خوارگي نكنند تا تن و جان از پليدي پاك سازند و زنان پارسا را تهمت نزنند ،تا خويشتن را سزاوار لعنت نسازند . دزدي رامنع كرد تاراه عفت پويند . و شرك را حرام فرمود تا باخلاص طريق يكتا پرستي جويند <<پس چنانكه بايد ترس از خدا را پيشه گيريد وجز مسلمان مميريد !>>[از ايه ۱۰۱ ال عمران].انچه فرموده است بجا اريد و خود را از انچه نهي كرده بازداريد كه << تنها دانايان از خدا مي تر سند [سوره فاطر : ايه ۲۸]>>. سپس گفت : مردم چنانكه در اغاز سخن گفتم : من فاطمه ام و پدرم محمد (ص) است << همانا پيمبري از ميان شما بسوي شما امد كه رنج شما بر او دشوار بود و به گرويدنتان اميدوار و بر مومنان مهربان و غمخوار >> [توبه : ۱۲۹] اگر او را بشناسيد مي بينيد او پدر من است ،نه پدر زنان شما . و برادر پسر عموي من است ،نه مردان شما . فرق و پشت مشركان را بتازيانه توحيد خست . و شوكت بت وبت پرستان را درهم شكست . تا جمع كافران از هم گسيخت . صبح ايمان دمبد . و نقاب از چهره حقيقت فرو كشيد . زبان پيشواي دين در مقال شد . و شياطين سخنور لال . در ان هنگام شما مردم بر كنار مغاكي از اتش بوديد خوار . و در ديده همگان بي مقدار . لقمه هر خورنده و شكار هر درندهو لگد كوب هر رونده. نوشيدنيتان اب گنديده و ناگوار، خوردنيتان پوست جانور و مردار . پست و ناچيز وترسان از هجوم همسايه و همجوار . تا انكه خدا با فرستادن پيغمبر خود شما را از خاك مذلت بر داشت و سرتان را باوج رفعت افراشت . پس از انهمه رنجها كه ديد و سختي كه كشيد . رزم اوران ماجرا جو و سركشان درنده خوو جهودان دين به دنيا فروش و تر سايان حقيقت نا نيوش ، از هر سو بر وي تاختند و با او نرد مخالفت باختند . هر گاه اتش كينه افروختند ، انرا خاموش ساخت . و گاهي كه گمراهي سر برداشت يا مشركي دهان به ژاژ انباشت ، برادرش علي را در كام انان انداخت . علي (ع) باز نايستاد تا بر سرو مغز مخالفان نواخت . و كار انان با دم شمشير بساخت . او اين رنج را براي خدا مي كشيد . و در ان خوشنودي پروردگار و رضاي پيغمبر رامي ديد . و مهتري اولياي حق را مي خريد . اما در ان روزها شما در زندگاني راحت اسوده و ذر بستر امن و اسايش غنوده بوديد . چون خداي تعالي همسايگي پيمبران را براي رسول خويش گزيد ،دوروئي اشكار شد ، و كالاي دين بي خريدار . هر گمراهي دعويدار و هر گمنامي سالار . و هر ياوه گويي در كوي و برزن در پي گرمي بازار . شيطان از كمينگاه خود سر بر اورد و شما را بخود دعوت كرد . و ديد چه زود سخنش را شنيديد و سبك در پي او دويديد و در دام فريبش خزيديد . و باواز او رقصيديد . هنوز دو روزي از مرگ پيغمبرتان نگذشته و سوز سينه ما خاموش نگشته ، انچه نبايست ، كرديد . وانچه از انتان نبود برديد . و بدعتي بزرگ پديد اورديد . به گمان خود خواستيد فتنه بر نخيزد ، و خوني نريزد ، اما در اتش فتنه فتاديد . و انچه كشتيد به باد داديد كه دوزخ جاي كافران است . ومنزلگاه بدكاران . شما كجا ؟ وفتنه خواباندن كجا ؟ دروغ مي گوييد! و راهي جز راه حق مي پوييد! وگرنه اين كتاب خداست ميان شما! نشانه هايش بي كم وكاست هويدا . و امر ونهي ان روشن واشكارا . ايا داوري جز قران مي گيريد ؟ يا ستمكارانه گفته شيطان را مي پذيريد ؟<< كسيكه جز اسلام ديني پذيرد ، روي رضاي پروردگار نبيند . و در ان جهان با زيانكاران نشيند .[ال عمران : ۸۵)) چندان درنگ نكرديد كه اين ستور سركش رام و كار نخستين تمام گردد . نوائي ديگر ساز و سخني جز انچه در دل داريد اغاز كرديد! مي پنداريد ما ميراثي نداريم . در تحمل اين ستم نيز بردباريم . و بر سختي اين جراحت پايداريم . مگر به روش جاهليت ميگراييد ؟ و راه گمراهي مي پيماييد؟ << براي مردم با ايمان چه داوري بهتر از خداي جهان ؟ [المائده : ۵۰]>> اي مهاجران ! اين حكم خداست كه ميراث مرا بربايند و حرمتم را نپايند؟ پسر ابو قحافه! خدا گفته تو از پدر ارث بري و ميراث مرا از من ببُري؟ اين چه بدعتي است در دين مي گذاريد! مگر از داور روز رستاخيز خبر نداريد . اكنون تا ديدار ان جهان ، اين ستور اماده و زين برنهاده ترا ارزاني ! [تمثيل جالبی است: فدک را به زين و خلافت را به مرکب تشبيه کرده اند .] وعده گاه ، روز رستاخيز! خواهان محمد (ص) و داور خداي عزيز! انروز ستمكار رسوا و زيانكار .و حق ستمديده بر قرار خواهد شد! بزودي خواهيد ديد كه هر خبري را جايگاهي است و هر مظلومي را پناهي . پس به روضه پدر نگريست و گفت : رفتي و پس از تو فتنه بر پا شدکين هاي نهفته اشكارا شد اين باغ خزان گرفت وبي برگشت وين جمع بهم فتاد وتنها شد [قَدْ کانَ بَعْدَکَ أنْباء وَ هَنْبثَهٌ **** لَوْ کُنْتَ شاهِدَ هالَمْ تَکْثُرِ الْخَطْبُ اِنّا فَقَدْناکَ فَقْدَ الأرْضِ وابِلَها**** وَاخْتَلَّ قَوْمُکَ فَاشْهَدْهُمْ وَلا تَغِبُ] اي گروه مومنين! اي ياوران دين! اي پشتيبانان اسلام! چرا حق مرا نمي گيريد ؟ چرا ديده بهم نهاده و ستمي را كه بمن مي رود مي پذيريد ؟ مگر نه پدرم فرمود احترام فرزند احترام پدر است ؟ چه زود رنگ پذيرفتيد . و بي درنگ درغفلت خفتيد . پيش خود مي گوييد محمد (ص) مرد، اري مرد و جان به خدا سپرد! مصيبتي است بزرگ و اندوهي است سترگ . شكافي است كه هر دم گشايد . و هرگز بهم نيايد . فقدان او زمين را لباس ظلمت پوشاند و گزيدگان خدا را به سوك نشاند. شاخ اميد بي بر وكوها زير وزبر شد . حرمتها تباه و حريمها بي پناه ماند . اما نچنانست كه شما اين تقدير الهي را ندانيد و از ان بي خبر مانيد . قران در دسترس شماست شب وروز مي خوانيد . چرا وچگونه معني انرا نمي دانيد ؟ كه پيمبران پيش از او نيز مردند و جان بخدا سپردند . محمد جز پيغمبري نبود . پيغمبراني پيش از او امدند و رفتند .اگر او كشته شود يا بميرد شما بگذشته خود باز مي گرديد ؟ كسيكه چنين كند خدا را زياني نمي رساند . و خدا سپاسگزاران را پاداش خواهد داد .[ال عمران : ۱۴۴] اوه ! پسران قيله !پيش چشم شما ميراث پدرم ببرند! و حرمتم را ننگرند! و شما چون بيهوشان فرياد مرا نا نيوشان ؟ حاليكه سربازان داريد با ساز و برگ فراوان و اثاث و خانه هاي ابادان . امروز شما گزيدگان خدا ، پشتيبان دين ، و ياوران پيغمبر و مومنين، و حاميان اهل بيت طاهر ينيد! شمائيد كه با بت پرستان عرب در افتاديد! و برابر لشكر هاي گران ايستاديد! چند كه از ما فرمانبردار ، و در راه حق پايداربوديد ، نام اسلام را بلند ، و مسلمانان را ارجمند ، و مشركان را تارو مار ، و نظم را بر قرار ، و اتش جنگ را خاموش ، و كافران را حلقه بندگي در گوش كرديد .اكنون پس از انهمه زبان اوري دم فرو بستيد ، و پس از پيش روي واپس نشستيد انهم برابر مردمي كه پيمان خود را گسستند . و حكم خدا را كار نبستند . (( از اينان بيم مداريد، تا هستيد. از خدا بترسيد اگر حق پرستيد! [توبه : ۱۳]))اما جز اين نيست كه به تن اساني خو كرده ايد . و به سايه امن و خوشي رخت برده ايد. از دين خسته ايد و از جهاد در راه خدا نشسته و انچه را شنيده كار نبسته بدانيد كه: گر جمله كاينات كافر گردند بر دامن كبرياش ننشيند گرد من انچه شرط بلاغ است با شما گفتم . اما مي دانم خواريد و در چنگال زبوني گرفتار . چكنم كه دلم خون است ؟ و باز داشتن زبان شكايت ، از طاقت برون! و نيز مي گويم براي اتمام حجت بر شما مردم دون ! بگيريد!اين لقمه گلوگير به شما ارزاني ، و ننگ حق كشي و حقيقت پوشي بر شما جاوداني باد . اما شما را اسوده نگذارد تا باتش افروخته خدا بيازارد ! اتشي كه هردم فروزد و دل وجان را بسوزد . انچه مي كنيد خدا مي بيند . و ستمكار بزودي داند كه در كجا نشيند . من پايان كار را نگرانم و چون پدرم شما را از عذاب خدا مي ترسانم . بانتظاربنشينيد تا ميوه درختي را كه كشتيد بچينيد وكيفر كاري را كه كرديد ببينيد. *** و چنانچه در بلاغات النساء نوشته شده است ، ابوبکر در ان جمع پاسخ دختر پيغمبر را چنين داد : - دختر پيغمبر ! پدرت غمخوار مومنان و بر انان مهربان ، و دشمن کافران و مظهر قهر يزدان برايشان بود . اگر نسب او را بجوييم ، او پدر توست نه پدر ديگر زنان . برادر پسر عم توست نه برادر ديگر مردان . در ديده ی او از همه خويشاوندان برتر ، و در کارهای بزرگ او را ياور بود . جز سعادتمند شما را دوست ندارد و جز پست نژاد تخم دشمنيتانرا در دل نکارد . شما در ان جهان ما را پيشوا و به سوی بهشت رهگشاييد . من چه حق دارم که پسر عمت را از خلافت باز دارم ! اما فدک و انچه پدرت به تو داده اگر حق توست و من از تو گرفته ام ستمکارم . اما ميراث ، ميدانی که پدرت گفته است : << ما پيمبران ميراث نمی گذاريم . انچه از ما بماند صدقه است >>. [از اين گفته چنين بر می ايد که دعوا فقط بر سر فدک نبوده است . قضيه فدک از قضيه ميراث مجزا بوده است که خليفه فدک را مجزا از ميراث بيان کرده است .] حضرت فاطمه زهرا فرمودند : - اما خدا در باره دو تن از پيغمبران گويد : << يَرِثُنِی وَ يَرثُ مِنْ الِ يَعْقُوبَ مريم : ۷]>> ( از من و از ال يعقوب ميراث می برد ). و نيز گويد : << وَ وَرِثَ سُلَيْمانُ دَاوُدَ النحل : ۱۷] >> ( سليمان از داود ارث برد ) . اين دو پيمبرند و ارث نهادند و ارث بردند . انچه بارث نمی رسد پيمبری است نه مال و منال . چرا ارث پدرم از من می گيرند ؟ ايا در کتاب خدا فاطمه دختر محمد ( ص ) از اين حکم بيرون شده است ؟ اگر چنين ايه ای است بگو تا بپذيرم . - دختر پيمبر ! گفتار تو بيِّنَت است و منطق تو زبان نبوت . کسی را چه رسد که سخن تو را نپذيرد ؟ و چون منی چگونه تواند بر تو خرده گيرد ؟ شوهرت ميان من و تو داوری خواهد کرد . اما ابن ابی الحديد معتزلی ، جواب ابوبکر را بنوعی ديگر نوشته است که باعث شد فاطمه ( س ) دل ازرده و خشمناک به خانه برگردد . [اين خطبه ترجمه ی سيد جعفر شهيدی است که بر گرفته از کتاب بلاغات النساء گرداوری ابوالفضل احمد بن ابی طاهر مروزی متولد ۲۰۴ و متوفای ۲۸۰هجری قمری است . ] بهرحال انچه از متن تواريخ بر می ايد به احتجاجات دختر پيامبرتن درندادند و فدک را که پيامبر به وی بخشيده بود از دستش گرفتند و تيول خويشاوندان خود ساختند وديگر ميراثش را نيز از دستش ربودند ...

همه چی دانلود...
ما را در سایت همه چی دانلود دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : دانلودی hamechi بازدید : 190 تاريخ : سه شنبه 29 دی 1394 ساعت: 21:11