همه چی دانلود

متن مرتبط با «سخنرانی تصویری ایت الله سیستانی» در سایت همه چی دانلود نوشته شده است

تصویر آیت الله سیستانی

  • تصویر آیت الله سیستانی عکس مرجع عالیقدر جهان اسلام آیت الله العظمی سیستانی ,تصویر الله سیستانی,تصاویر الله سیستانی,عکس الله سیستانی,تصاویر ایت اله سیستانی,آخرین تصویر الله سیستانی,تصاویر از الله سیستانی,سخنرانی تصویری ایت الله سیستانی,تصاویر جدید ایت الله سیستانی,دانلود تصاویر ایت الله سیستانی,عکس های الله سیستانی ...ادامه مطلب

  • تصویر آیت الله سیستانی

  • تصویر آیت الله سیستانی عکس مرجع عالیقدر جهان اسلام آیت الله العظمی سیستانی , ...ادامه مطلب

  • تصویر آیت الله سیستانی

  • تصویر آیت الله سیستانی عکس مرجع عالیقدر جهان اسلام آیت الله العظمی سیستانی , ...ادامه مطلب

  • تصویر آیت الله سیستانی

  • تصویر آیت الله سیستانی عکس مرجع عالیقدر جهان اسلام آیت الله العظمی سیستانی , ...ادامه مطلب

  • تصویر آیت الله سیستانی

  • تصویر آیت الله سیستانی عکس مرجع عالیقدر جهان اسلام آیت الله العظمی سیستانی , ...ادامه مطلب

  • تصویر آیت الله سیستانی

  • تصویر آیت الله سیستانی عکس مرجع عالیقدر جهان اسلام آیت الله العظمی سیستانی , ...ادامه مطلب

  • حکایت ریش بغل دستی

  • حکایت ریش بغل دستی ایام رجب المرجب بود و هر روز دعای را می خواندیم. حاج آقا قبل از مراسم برای آن دسته از دوستان که مثل ما توجیه نبودند، توضیح می داد که وقتی به عبارت ldquo;یا ذوالجلال و الاکرام ldquo;رسیدید، که در ادامه آن جمله ldquo;حرّم شیبتی علی النار rdquo; می آید، با دست چپ محاسن خود را بگیرید و انگشت سبابه دست دیگر را به چپ و راست تکان دهید.هنوز حرف حاجی تمام نشده ، یک بچه های تخس بسیجی از انتهای مجلس برخاست و گفت: اگر کسی محاسن نداشت ،چه کار کند؟برادر روحانی هم که اصولا در جواب نمی ماند گفت: محاسن بغل دستی اش را بگیرد .چاره ای نیست، فعلا دوتایی استفاده کنند تا بعد!خدایا مرسی منو آفریدی, ...ادامه مطلب

  • حکایت قضاوت حضرت علی

  • حکایت قضاوت حضرت علی حکایثی از بحارالانوار جلد۲در زمان خلافت عمر، جوانى به نزد او آمد و از مادرش شکایت کرد. و ناله سر مى داد که :- خدایا! بین من و مادرم حکم کن .عمر از او پرسید:- مگر مادرت چه کرده است ؟ چرا درباره او شکایت مى کنى ؟جوان پاسخ داد: مادرم نه ماه مرا در شکم خود پرورده و دو سال تمام نیز شیر داده . اکنون که بزرگ شده ام و خوب و بد را تشخیص مى دهم ، مرا طرد کرده و مى گوید: تو فرزند من نیستى ! حال آنکه او مادر من و من فرزند او هستم .عمر دستور داد زن را بیاورند. زن که فهمید علت اظهارش چیست ، به همراه چهار برادرش و نیز چهل شاهد در محکمه حاضر شد.عمر از جوان خواست تا ادعایش را مطرح نماید.جوان گفته هاى خود را تکرار کرد و قسم یاد کرد که این زن مادر من است . عمر به زن گفت :- شما در جواب چه مى گویید؟زن پاسخ داد: خدا را شاهد مى گیرم و به پیغمبر سوگند یاد مى کنم که این پسر را نمى شناسم . او با چنین ادعاى مى خواهد مرا در بین قبیله و خویشاوندانم بى آبرو سازد. من زنى از خاندان قریشم و تا بحال شوهر نکرده ام و هنوز باکره ام .در چنین حالتى چگونه ممکن است او فرزند من باشد؟عمر پرسید: آیا شاهد دارى ؟زن پاسخ داد: اینها همه گواهان و شهود من هستند.آن چهل نفر شهادت دادند که پسر دروغ مى گوید و نیز گواهى دادند که این زن شوهر نکرده و هنوز هم باکره است .عمر دستور داد که پسر را زندانى کنند تا درباره شهود تحقیق شود.اگر گواهان راست گفته باشند، پسر به عنوان مفترى مجازات گردد.ماءموران در حالى که پسر را به سوى زندان مى بردند، با حضرت على علیه السلام برخورد نمودند، پسر فریاد زد:- یا على ! به دادم برس . زیرا به من ظلم شده و شرح حال خود را بیان کرد. حضرت فرمود: او را نزد عمر برگردانید. چون بازگردانده شد، عمر گفت : من دستور زندان داده بودم . براى چه او را آوردید؟گفتند: على علیه السلام دستور داد برگردانید و ما از شما مکرر شنیده ایم که با دستور على بن ابى طالب علیه السلام مخالفت نکنید.در این وقت حضرت على علیه السلام وارد شد و دستور داد مادر جوان را احضار کنند و او را آوردند. آن گاه حضرت به پسر فرمود: ادعاى خود را بیان کن .جوان دوباره تمام شرح حالش را بیان نمود.على علیه السلام رو به عمر کرد و گفت :- آیا مایلى من درباره این دو نفر قضاوت کنم ؟عمر گفت : سبحان الله ! چگونه مایل نباشم و حال آنکه از رسول, ...ادامه مطلب

  • حکایت زن و مرد دزد

  • حکایت زن و مرد دزد در كتاب اين حديث بسيار مهم و جالب و حيرتrlm;آور را مى rlm;خوانيم : در زمان رسول گرامى اسلام صلى rlm;الله rlm;عليه rlm;وrlm;آله در شهر مدينه، شخصى بود بسيار ظاهر الصلاح، به طورى كه كسى در حق او در هيچ موردى، گمان سوء و ظن خلاف نداشت .شايد بسيارى از مردم در برخورد با او از وى طلب دعا مىrlm;كردند، ولى او بدون توجه به ظاهر آراسته خويش، در بعضى از شبrlm;ها به خانه مردم مدينه، دستبرد مىrlm;زد ! !شبى براى دزدى از ديوار خانهrlm;اى بالا رفت، اثاث زيادى در آن خانه بود و در ميان خانه به غير از يك زن جوان تنها كسى نبود، عجيب خوشحال شد كه امشب علاوه بر به چنگ آوردن مال فراوان، در رختخواب عيش و عشرت هم شركت خواهم كرد .همان طور كه در دل تاريكى بر سر ديوار، منظره فريبنده اثاث خانه و چهره دلرباى زن را مىrlm;نگريست، به فكر فرو رفت : دزدى تا كى، ننگ تا چه مدت، براى چه بايد زحمات انبيا و اوليا را از ياد برد، عاقبت اين همه گناه و فساد چه خواهد شد، مگر براى من مرگ و برزخ و قيامت و محاكمات الهيه نيست، در پيشگاه حق و در دادگاه عدل، جواب اين همه ظلم و جنايت را چگونه بايد داد ؟ ! !آرى، با ادامه اين اعمال به روزى خواهم رسيد كه براى من راه گريز و فرار از چنگال عدالت نخواهد بود، آن روز پس از اتمام حجت حق، مبتلا به غضب خداوندى مىrlm;شوم و از پس آن به زندان آتش خواهم افتاد و در آن صورت انتقام آلودگىrlm;هايم را پس خواهم داد ! !پس از اندكى تأمل و فكر، از دزدى و تجاوز به آن زن، سخت پشيمان شد و با دست تهى به خانه بازگشت .به وقت صبح خود را به لباس آراستگان و صلحا آراست و به مسجد به محضر مقدس رسول اكرم صلىrlm;اللهrlm;عليهrlm;وrlm;آله آمد و در حضور آن جناب نشست !ناگهان ديد، زن صاحب خانهrlm;اى كه شب گذشته براى دزدى اثاث آن، در نظر گرفته بود به محضر رسول اكرم صلىrlm;اللهrlm;عليهrlm;وrlm;آله آمد، عرضه داشت : اى رسول خدا ! زن بىrlm;شوهرى هستم همراه با ثروتى زياد، پس از چند ازدواج ديگر قصد شوهر كردن نداشتم، اما ديشب به نظرم رسيد كه دزدى به خانهrlm;ام راه پيدا كرده، گر چه چيزى نبرده، ولى مرا وحشت زده كرده، از اين پس مىrlm;ترسم در تنهايى ادامه زندگى دهم، اگر صلاح مىrlm;دانيد براى من همسرى انتخاب كنيدحضرت اشاره به آن مرد ـ يعنى به دزد شب گذشته ـ كردند و فرمودند : اگر ميل دارى، تو را به آن شخ, ...ادامه مطلب

  • حکایت هشتاد شتر سرخ مو

  • حکایت هشتاد شتر سرخ مو ابو حمزه ثمالی از امام سجاد علیه السلام از پدرش امام حسین علیه السلام روایت می کند که بعد از وفات رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم، حضرت علی علیه السلام اعلام کرد: هر کس نزد پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم امانت یا عهد و پیمانی دارد، بیاید از من بگیرد. هر کس می آمد امانتش را می خواست، حضرت سجاده را بلند می کرد و آن را از زیر سجاده بر می داشت و به او می داد. عمر به ابوبکر گفت: او با این عمل می خواهد دنیا را از ما بگیرد. ابوبکر گفت: راه چاره چیست؟ عمر گفت: تو نیز مانند علی به مردم خبر بده که هر کس نزد رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم امانت و عهد و پیمانی داشت، بیابد از من بگیرد. ابوبکر نیز به مردم اعلام کرد؛ وقتی این خبر به حضرت علی علیه السلام رسید، فرمود: او به زودی از این عمل خودش پشیمان خواهد شد. فردای آن روز در حالی که ابوبکر با گروهی از مهاجرین و انصار نشسته بود، مردی اعرابی آمد و گفت: کدام یک از شماها وصی رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم هستید؟ ابوبکر را به او نشان دادند. آن مرد اعرابی به ابوبکر گفت: آیا تو وصی رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم و خلیفه او هستی؟ گفت: بله، برای چه می خواهی؟ گفت: هشتاد شتری را که رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم به من وعده داده بود، به من نشان بده. ابوبکر گفت: اینها چه شترهایی هستند؟ اعرابی گفت: رسول خدا هشتاد شتر سرخ مو، چشم سیاه را برای من ضامن شده است. ابوبکر به عمر گفت: الان ما چه کار کنیم؟ عمر گفت: این اعرابی نادان است. تو به او بگو آیا برای ادعای خود شاهدی داری؟ و اگر شاهد داشت، شاهد او را بخواه. ابوبکر به اعرابی گفت: آیا برای ادعای خود شاهد داری؟ اعرابی گفت: تو به آن چیزی که رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم برای من ضمان شده، شاهد می خواهی؟ به خدا سوگند تو وصی و خلیفه پیامبر نیستی! سلمان بلند شد و به مرد اعرابی گفت: با من بیا تا تو را نزد وصی رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم ببرم. آن مرد رفت تا به خانه حضرت علی علیه السلام رسید و عرض کرد: آیا تو وصی رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم هستی؟ حضرت علیه السلام فرمود: بله، برای چه می خواهی؟ گفت: رسول خدا هشتاد شتر سرخ مو و سیاه چشم را برای من ضامن شده آنها را می خواهم. حضرت علی علیه السلام به او فرمود: آیا اگر این کار را بکنم، تو و خانواده ات , ...ادامه مطلب

  • نامه نگاری انیشتین و آیت الله بروجردی

  • نامه نگاری انیشتین و آیت الله بروجردی سرآغاز متن کتاب، اولین عبارت کتابچه اینشتین / خطاب به آیت shy;الله بروجردی این عبارت آلمانی است : Herzliche Gru``amp;e von Einstein هرتسلیش گروشس فن آینشتاین = با صمیمانهshy; ترین سلامshy;ها از اینشتین محضر شریف پیشوای جهان اسلام جناب سید حسین بروجردی. پس از 40 مکاتبه که با جنابعالی بعمل آوردم اکنون دین مبین اسلام و آئین تشیع 12 امامی را پذیرفته ام / که اگر همه دنیا بخواهند من را از این اعتقاد پاکیزه پشیمان سازند هرگز نخواهند توانست حتی من را اندکی دچار تردید سازند! اکنون که مرض پیری مرا از کار انداخته و سست کرده است ماه مرتس ( مارس) از سال 1954 است که من مقیم آمریکا و دور از وطن هستم. آلبرت اینشتین در رسالهshy; ی پایانی عمر خود با عنوان : دی ارکلرونگ"، یعنی : بیانیه" ، که در سال 1954 آن را در آمریکا و به آلمانی نوشته است اسلام را بر تمامی ادیان جهان ترجیح میدهد و آن را کاملshy;ترین و معقولshy;ترین دین میshy;داند. این رساله در حقیقت همان نامه نگاری محرمانهshy; ی اینشتین با آیتshy; الله العظمی بروجردی است که توسط مترجمین برگزیدهshy;ی شاه ایران و به صورت محرمانه صورت پذیرفته است. اینشتین در این رساله "نظریه نسبیت" خود را با آیاتی از قرآن کریم و احادیثی از نهجshy; البلاغه و بیش از همه بحارالانوار علامهshy; مجلسی (که از عربی به انگلیسی و ... توسط حمیدرضا پهلوی و ... ترجمه و تحت نظر آیت الله بروجردی شرح میshy;شده تطبیق داده و نوشته که هیچ جا در هیچ مذهبی چنین احادیث پر مغزی یافت نمیshy; شود و تنها این مذهب شیعه است که احادیث پیشوایان آن نظریه پیچیده "نسبیت" را ارائه داده ولی اکثر دانشمندان نفهمیدهshy;اند. از آن جمله حدیثی است که علامه مجلسی در مورد معراج جسمانی رسول اکرم (ص) نقل میshy; کند که : هنگام برخاستن از زمین دامن یا پای مبارک پیامبر به ظرف آبی میshy;خورد و آن ظرف واژگون میshy;شود. اما بعد از این که پیامبر اکرم (ص) از معراج جسمانی باز میshy;گردند مشاهده میshy;کنند که پس از گذشت این همه زمان هنوز آب آن ظرف در حال ریختن روی زمین است ... اینشتین این حدیث را از گرانبهاترین بیانات علمی پیشوایان شیعه در زمینهshy; ی "انبساط و نسبیت زمان" دانسته و شرح فیزیکی مفصلی بر آن میshy;نویسد....همچنین اینشتین در این رساله "معاد جمسانی" را از, ...ادامه مطلب

  • فواید و خواص "بسم الله الرحمن الرحیم"

  • فواید و خواص "بسم الله الرحمن الرحیم" 1- اگر 786 بار بسمله بخواند، حق سبحانه و تعالی او را محافظت می كند. اگر مومن در هنگام شب 21 بار بسمله بخواند از هر گونه آفت وبلا ومصیبت و سرقت و حریق در امان ماند واز مرگ نجات پیدا می كند. اگر رو در روی ظالمی 51 بار بسمله خوانده شود، از شر او نجات حاصل می شود. اگر مومن با صدق دل پس از نماز صبح 600 بار بسمله و 600 صلوات بخواند از جایی كه اصلا به عقلش نمی رسدرزق وروزی نصیبش خواهد شد. اگر به تعداد 786 بار به ذكر بسمله ادامه دهد به هر آرزوی خود می رسد. اگر زن وشوهر ویا دو دوست با هم اختلاف داشته باشند، هفت بار نوشته 31 بار بسمله را بخوانید و به كسی كه محبت او كم شده بخورانید، محبت او افزایش می یابد. 2- تعداد 786 دفعه بسمله شریف به یك استكان آب خوانده شود و سپس آن آب را هر كس بخورد او را هم دوست خواهد داشت و اگر هفت روز این كار هارا تكرار كند عشق ومحبت او زیادترمی شود وهمه او را دوست خواهند داشت. 3- اگر كسی كه 786 بار بسمله خوانده باشد، اگر وسوسه ای دیده شود، خداوند ذوالجلال وسوسه را از او دور می سازد آن را به یك لیوان آب خوانده هفت روز آب را بنوشید. 4- به تعداد 786 بار بسمله در آب خوانده شود به شخصی كند ذهن و كم هوش خورانده شود، باذن الهی شفا می یابد. هفت روز باید دوام پیدا كند. 786 بار بسمله را پس از نماز صبح هفت روز خوانده آب آن راهفت روز بخورند. آن شخص ذهنش فعالتر می شود. و توان حفظ و از بر كردن وی بیشتر می شود. 5- پس از نماز صبح 2500 بار بی آنكه به كسی بگوید، بخواند چشم و دلش باز می شود و قطع مرحله می كند. 6- بسمله شریفه را 40 بار بر روی كاغذ تمیزی بنویسد ودر داخل آب بیندازد آن را به بیمار بدهند كه بنوشد از آب زمزم و یا از آب باران استفاده كنید. 7- بسمله را بر كاغذ نوشته به صورت تابلو از منزل آویزان كنید، حزین، مصیبت، هر امر شر دفع می شود و خیر و بركت می آید. 54878- در نخستین چهارشنبه ی ماه محرم بسمله را 141 بار نوشته با خود حمل كنید تا آخر عمر از هر شر و بدی نجات پیدا می كنید., ...ادامه مطلب

  • ذکر کفایت مهمات و حاجات واجب

  • ذکر کفایت مهمات و حاجات واجب این ذکر از مجربات و موثر است اگر با نیت و خلوص پاک خوانده شود انشالله موثر است دعا باید با قصد تقرب همراه باشد. به جهت کفایت از مهمات و مشکلات خواندن اسم مبارک5487 یا لطیف به عدد یکصد و بیست و نه ۱۲۹ مرتبه کارساز است. , ...ادامه مطلب

  • هیروگلیف یا خط تصویری مناسب نسخه گنج

  • هیروگلیف یا خط تصویری مناسب نسخه گنج روش نگارش هیروگلیف در مصر، شامل ۷۰۰ تا ۸۰۰ الفبای تصویری بود و هر چه که علاقه به نوشتن متن های مذهبی اضافه می شد، بر تعداد آنها نیز افزوده می شد. مصریان، هیروگلیف را از راست به چپ و از بالا به پایین می نوشتند و همچون سایر خط های باستانی، در متن های ایشان نیز خبری از نقطه ، فاصله و آیین نگارش نبود. هیروگلیف یا خط تصویری ، در اصل یعنی سپنتا منبت یا کنده کاری مقدس و ریشه در زبان یونانی دارد. علت این نام گذاری، آن بود که این روش نگارش بیشتر ویژه کاهِنان و رهبران مذهبی بوده است؛ چراکه آموختن آن دشوار و نوشتن آن نیازمند امکاناتی بود که معمولا مردم عادی از آن بی بهره بودند. پیشینه کهنترین اثر یافته شده با خط هیروگلیف، به ۳۲۰۰ تا ۳۳۰۰ سال پیش از میلاد می- رسد و برابر سندهای موجود، مصریان باستان تا ۳۵۰۰ سال پس از آن نیز از این روش نگارش استفاده می کردند. تصویر زیر، از فرهنگ اینکارتا (انتشارات میکروسافت) گرفته شده و متعلق به آرامگاه شهبانو آمونهِرخِپسِف است. روش نگارش هیروگلیف در مصر، شامل ۷۰۰ تا ۸۰۰ الفبای تصویری بود و هر چه که علاقه به نوشتن متن های مذهبی اضافه می شد، بر تعداد آنها نیز افزوده می شد. مصریان، هیروگلیف را از راست به چپ و از بالا به پایین می نوشتند و همچون سایر خط های باستانی، در متن های ایشان نیز خبری از نقطه ، فاصله و آیین نگارش نبود. الفبای تصویری مصریان را می توان به دو گروه عمده نقسیم نمود. ۱) آوانشان، الفبایی که آواها را به نمایش در می آورد. در زیر، تعدادی آوانشان به همراه معادل آنها در الفبای لاتین و نیز آوانِگار هریک به نمایش در آمده است شاید این پرسش پیش آید که مثلا چرا باید یک بیضی، آوانشان صدای /ر/ و یا یک خط افقی زیگزاگ، آوانشان صدای /ن/ باشد و...؟ پاسخ این است که هر یک از این آوانشانها، پیشتر نمایشگر جانور یا چیزی بوده اند که به تصویر می کشند، اما به تدریج تغییر کارکرد یافته اند. برای نمونه، در اصل، نماد دهان (rrsquo;i) بوده و نیز دیس واژه آب (nu) بوده است. این دو نشان و بسیاری دیگر از دیس-واژگان به تدریج تبدیل به آوانشانِ حرف نخست خود شده اند. ۲) چُمنگار الفبایی که چیز، یا اندیشه ای را به نمایش می گذارد نکته مهم: چنانکه می بینید، سه خط عمودی کنار هم، نشانه جمع و یک خط عمودی، rdquo;نشانه ی دیس واژهldquo; ا, ...ادامه مطلب

  • حکایت افزایش روزی

  • حکایت افزایش روزی یکی از پسران امام صادق ( ع ) به نام محمد بود ، گاهی از مخارج زندگی او چیزی زیاد می آمد ، روزی امام صادق ( ع ) به او فرمود : (( چقدر از مخارج زندگیت ، زیاد آمده ؟ )) محمد : این بار ، چهل دینار اضافه آمده است . امام : آن را ببر و در راه خدا صدقه بده . محمد : غیر از این پولی ندارم ، این را هم صدقه بدهم چیزی برایم نمی ماند. امام : برو آن را صدقه بده ، خداوند عوضش را می دهد، آیا نمی دانی که هر چیزی کلیدی دارد، و کلید رزق و روزی ، صدقه است ، بنابر این ، آن اضافی را صدقه بده . محمد ، نصیحت پدر را پذیرفت و رفت و آن چهل دینار اضافی را صدقه داد ، از این ماجرا ، ده روز بیشتر نگذشت که چهار دینار دادیم ، خداوند به جای آن ، چهار هزار دینار ( صد برابر ) به ما عنایت فرمود . )) , ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها